سهم من ...

تو نهایتِ عشقی
نهایتِ دوست داشتن
و در لابلای این بی نهایت ها
چقدر خوشبختم
که تو سهم قلب منی

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:49 توسط فاضل گل گوند |

 

اصرار زیاد....

ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ !
ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ !
ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺑﺎ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ !

ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺭ ﭼﻬﺎﺭﻡ …
… ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻪ ﻣﯿﺸﻪ ، ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﭼﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﻮﻗﺘﯿﻪ !
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ،
ﻣﯿﺮﻩ !
ﺑﻔﻬﻢ !
ﭘﺲ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ :
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ .
ﺑﯿﺸﺘﺮﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺍﺭﺯﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:47 توسط فاضل گل گوند |

 

کوچه پس کوچه قلبم

کوچه پس کوچه های قلبت
چه جای امنی برای قدم های من است
دوست داشتنت قشنگ،
عشقت پر از امنیت
و خواستنت پر از لطافت است
حالا با این همه خوبی
چرا من هم تو را نخواهم؟
میخواهمت جان دلم
با تمام قلبم…

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:44 توسط فاضل گل گوند |

 

عشق ورزیدن

عشـق
مساحت مشخصی ندارد
گاهی به اندازه
یک دل است وگاهی
به بزرگی یک دنیا
یادبگیریم
بادل کوچکمان یک دنیا
عـشـق بورزیم

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:31 توسط فاضل گل گوند |

 

من هیچم

فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع می کند

من هیچ ام
و تُ
در تمامِ هیچِ من همه ای …♥️

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:29 توسط فاضل گل گوند |

 

دوست داشتن ریاضی نیست

تابع دلیل و برهان نیست

تنها دلی میخواهد برای باختن

جانی برای فداکردن

و نگاهی که دل را هر بار بلرزاند

تو دوست داشتنی ترین

نسخه ای هستی که میشود پیچید

به دست و پای زندگی من

که هی قد بکشی تو لحظه هایم

و حالم را خوب تر کنی 

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:28 توسط فاضل گل گوند |

 

عشق

عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه
عشق مثل ستاره می درخشه
عشق مثل خورشید گرم میکنه
عشق مثل گل ها لطیفه
و
عشق درست مثل تو زیباست

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:26 توسط فاضل گل گوند |

 

از غم آزاد شدم

لحظه ای در گذر از خاطره ها

ناخودآگاه دلم یاد تو کرد

خنده آمد به لبم شاد شدم

گویی از قید غم آزاد شدم

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۰ ساعت 22:23 توسط فاضل گل گوند |